کارشناسان معتقدند که برای مقابله با چالشهای قرن بیست و یکم و انقلاب صنعتی چهارم، به دانشمندان بیشتری نیاز داریم که بتوانند با کمک علوم مرتبط، در سیاستگذاریها مشارکت کنند.
سیاست علم یا Science policy خطمشیها یا سیاستگذاریهایی است که برای تاثیرگذاری بر تخصیص و توزیع منابع برای فعالیتهای علمی و فنی یا اثربخشی این منابع تخصیصیافته و پیامدهای اجتماعی آن طراحی و تدوین میشوند. سیاست علم در سطح پژوهش علمی با کمک گرفتن از تاریخ، اقتصاد، جامعهشناسی و فلسفه علم و مشاهدهها و تحلیلهای نوین در مورد فرایند سیاستگذاری به مطالعه فعالیتهای علمی میپردازد.
این اصطلاح در موارد مختلفی به کار رفته و بعضی از نویسندگان و حتی حکومتها اصطلاح «سیاست علم» را منحصرا برای علم به معنای دقیق کلمه به کار میبرند. در مواردی هم آن را هم به معنای سیاست علم و هم سیاست فناوری به کار بردهاند، اما در مورد فناوری این کاربرد ثبات و یکدستی ندارد و بیشتر به همان معنای سیاست علم کاربرد دارد.
روت مورگان، استاد جنایی و پزشکی قانونی و معاون آموزشی (کارآفرینی بین رشتهای) دانشکده علوم مهندسی دانشگاه کالج لندن، به تازگی مقاله جالبی را منتشر کرده که در آن میگوید: برای اینکه علم بخشی از سیاستگذاری باشد، به فرهنگ مشارکت نیاز داریم و در این مسیر دانشمندان باید برای توسعه و بهکارگیری مهارتهای خود شناخته شوند و براساس آن پاداش بگیرند.
وی معتقد است تنها در صورتی میتوانیم با چالشهای قرن بیست و یکم مقابله کنیم که دانشمندان بیشتری وارد جامعه سیاستگذاری شوند و از سوی دیگر سیاستگذاران نیز درگیر مسائل علمی شوند. ارزشگذاری و پاداش دادن به دانشمندانی که وقت خود را برای به دست آوردن و به کارگیری این مهارتها اختصاص میدهند، نه تنها میتواند شتاب تحول سیاستگذاریها را تسریع ببخشد، بلکه به نسل بعدی دانشمندان تضمین میدهد که علم متعالی در دست کسانی است که در خدمت مردم هستند.
مورگان میگوید هماکنون جامعه جهانی در مرحله حساسی قرار دارد. ما به عنوان دانشمندان جوان مجمع جهانی اقتصاد این موضوع را مطرح کردیم و خواستار تغییر در سطح جهان هستیم تا در آینده علم به طور موثرتر و پایدارتری در سیاستهای مربوط به راهکارهای چالشهای جهانی تزریق شود. از سوی دیگر، به همان میزان که روشهای تحقیقاتی و علمی را ارزیابی و طرحهایی مانند اعلامیه ارزیابی تحقیقاتی یا DORA را مطرح میکنیم که در سرتاسر جهان مورد بحث قرار میگیرد، باید به موضوع مشارکت در «سیاست علمی» هم متعهد باشم و تحقیقاتمان را به سمت حل این مشکلات سوق دهیم.
ارتباطات حرف اول و آخر را میزند
به اعتقاد مورگان، ارتباطات بهترین پیشدرآمد برای گفتمانی فعال و پویاست. گفتگو باعث ایجاد شبکهها و ارتباطات و در نهایت جامعه و فرهنگ میشود. اگر میخواهیم به فرهنگی دست یابیم که در آن علم جزء لاینفک سیاستگذاری باشد، به دانشمندانی نیاز داریم که نه تنها در انجام و ارائه علم قوی هستند، بلکه فراتر از رشته اصلی خود، به صورت موثری علمشان را منتقل کنند. این امر مستلزم ارتباطاتی است که کشش لازم را برای کمک به حل مشکلات داشته باشد و از ارتباطات علم با مسائل اقتصادی، سیاسی و فرهنگی آگاه باشد. در نتیجه تضمین سیاستهای علمی در گرو توسعه، ارزشگذاری و ترغیب ارتباطات علمی گسترده و متنوع است تا گفتوگوی مستمری بین دانشمندان و رهبران جهانی، سیاستگذاران و مدیران در سطح بینالمللی ایجاد شود.
البته اگر به دنبال فرهنگی باشیم که تأثیر لازم را داشته باشد، توسعه مهارتهای ارتباطی، ایجاد شبکه و مشارکت در گفتوگو کافی نیست، بلکه دانشمندان باید در زیرساختهای سازمانی در سطوح مختلف، از گروههای تحقیقاتی گرفته تا موسسات و فراتر از آن، تا آکادمیهای ملی و بینالمللی فعالیت کنند. این زیرساختهای سازمانی به اعتبار حرفهای دانشمندان میافزایند و به نوعی به آنها پاداش میدهند. بنابراین، باید دانشمندان در تمام مراحل شغلی خود به رسمیت شناخته شوند و در راستای توسعه و تعالی در ارتباطات و تعاملات پاداش بگیرند.
راهکار چیست؟
مورگان راهکار جالبی را برای این موضوع مطرح میکند و میگوید: اگر یک میلیون دانشمند (تقریبا 10 درصد از جمعیت علمی فعال جهان در خدمات عمومی) دو ساعت در هفته را به تعامل علمی با جامعه و برای جامعه اختصاص دهند (حدود فقط پنج درصد از زمان کاری خود)، حدود 100 میلیون ساعت در سال میشود و این امر برای دستیابی به علمی که به طور معناداری با سیاستگذاران و تصمیمگیرندگان جهانی درگیر باشد، کاملا ضروری است. به عقیده مورگان، این میزان زمان اثر پروانهای جهانی را تسریع و آینده را متحول خواهد کرد.
به گفته او، اگر بخواهیم مطمئن شویم که علم بر جامعه تاثیر میگذارد، باید شاخصها و ارزیابیهایی را تعیین کنیم که مشارکت علم در سیاستگذاریها را ارزشگذاری میکند و پاداش میدهد.
در این راستا، باید داشبوردی ایجاد شود که مهارتهای دانشمندان را در یافتههای علمی کلیدی، تعاملات پویای مرتبط با سیاست، چه در قالب نوشتاری و چه در قالب شفاهی یا بصری، شخیص دهد. این مهارتهای ارتباطی، مهارتهایی هستند که در طول زمان رشد میکنند. همچنین مهم است که نگاه سیستمی به این موضوع داشته باشیم. به این شکل که به این مهارتها در قالب شبکهای نگاه کنیم که در آن مسیر برای رساندن علم به جایی که مورد نیاز است، فراهم شود.
علاوه براین، به یک معیار جهانی نیاز داریم که به طور دقیق برای هر دانشمندی اعمال شود تا در علم و جامعه علمی تنوع کافی ایجاد شود. پس باید دانشمندان را در هر مرحله از حرفه خود تشویق شوند و شرایطی مهیا شود که مهارتهایی را برای برقراری ارتباط و مشارکت دادن افراد در سیاستگذاری کشف و توسعه دهند. به طور مثال، اگر در آکادمیهای علمی اعضایی وجود دارند که در کنار سایر اعضا، در زمینه کارآفرینی، کسب بودجه تحقیقاتی، آموزش و مدیریت مهارتهای خاص دارند، مشارکت بیشتری در سیاستگذاری داشته باشند.
منبع خبر :
ایسکانیوز